این گرانسازی نهایتا ۱۰ همت به درآمد دولت اضافه میکند اما چند برابر آن به گردشگری، اشتغال، رفاه، تورم، هزینه دولت و به طور کلی به سرمایه اجتماعی کشور ضربه خواهد زد.به عبارت دیگر افزایش قیمت سوخت هواپیما باعث افزایش هزینه دولت و کاهش درآمد آن می شود!
بزرگترین مصرفکننده خدمات هوایی کشور کارکنان دولت، شرکتهای دولتی، نیروهای مسلح و ساکنین مناطق مرزی هستند. گران شدن سوخت هواپیما، چندبرابر شدن قیمت تمام شده سفر هوایی و افزایش نجومی نرخ بلیط را در پی دارد.
علاوه بر آن صنایعی همچون گردشگری داخلی و خارجی پیوند کاملی با این بحث دارند و اگر قرار باشد بلیط چندبرابر شود صنعت گردشگری اعم از هتل، رستوران و.. در شهرهای توریستی دور از پایتخت به ورشکستگی کشیده و درآمد دولت از مالیات حاصل از درآمد این کسب و کارها به صفر میل می کند.
از سوی دیگر با تعطیلی شرکتها، کارکنان این شرکتها و مشاغل مرتبط در صنعت حمل و نقل هوایی مشغول هستند نیز شغل خود را از دست خواهند داد که باعث ضعف و شکست صنعت هوایی کشور خواهد شد.
این کار حتی در شرایط عادی نیز خطا بود چه برسد به وضعیت جنگی و پرتلاطم منطقه که باید اقتصاد کشور و سرمایه اجتماعی آن تقویت گردد اما متاسفانه با ایجاد عمدی و ارادی نارضایتی مواجه شده است.
پی نوشت: دبیر کمیسیون اقتصادی هیات دولت در پاسخ به سوال پیرامون تاثیر تورمی افزایش نرخ سوخت هواپیما پاسخ دادند: «افزایش ۱۲ تا ۲۴برابری نرخ سوخت هواپیما، فقط ۲۵۲ تا ۵۳۰هزار تومان نرخ پایه پرواز را به ازای هر ساعت گران میکند.» ضمن تشکر از پاسخگویی دبیر محترم کمیسیون اقتصاد دولت؛ فقط بگویید ضمانت اجرا چیست و اگر خیلی گرانتر شد باید چه کسی و چگونه پاسخگو باشد؟
خاطرات تلخ پیشبینی های اشتباه قبلی از تورم نیمدرصدی حذف ارز ترجیحی، تورم ۲درصدی آبان ۹۸، تورمآفرینی دستمزد کارگران و.. هنوز در یادها زنده است. اما این بار باید قبل از هر تصمیمی مشخص شود ضامن اجرای این پیش بینیها کیست!
البته هرچه پرسیدیم پاسخ ندادند که به ازای این گرانی، هزینه اضافی متحمل شده بر دولت، آن هم دولت مردمی که مکررا در سفرهای استانی به سر میبرد چقدر خواهد بود و چه میزان کاهش درآمد مالیاتی ناشی از رکود صنعت گردشگری بر دولت تحمیل می گردد.
نظر شما